اسرائیل در جنگ؛ روز ۳۵۹

جستجو

سکوت در برابر جنایت، همدستی با جنایتکاران است

حمله شیمیایی هواپیماهای رژیم بشار اسد به یکی از مناطق تحت کنترل مخالفان در استان ادلب سوریه که منجر به کشته شدن دهها کودک شد، به نظر من جنایتی است که رژیم دمشق و حامیان آن یعنی مسکو و تهران، در آن سهیم هستند.

بمباران شیمیایی در استان ادلب سوریه
بمباران شیمیایی در استان ادلب سوریه

نگارش: آریا. ف / شهاب.م

جنایت چیست؟
حمله شیمیایی هواپیماهای رژیم بشار اسد به یکی از مناطق تحت کنترل مخالفان در سوریه که منجر به کشته شدن دهها کودک شد، به نظر من جنایتی است که رژیم دمشق و حامیان آن یعنی مسکو و تهران، در آن سهیم هستند.

یک تئوری که بعضی ها این روزها مطرح میکنند این است که القاعده یا النصره یا داعش برای جنگ تبلیغاتی علیه بشار اسد در مناطقی که تحت کنترل خودشان است از سلاح شیمیایی استفاده میکنند تا با بدنام کردن بشار اسد حمایت غربی ها را جلب کنند.

پیش فرض این ایده این است که این گروهها توجه ویژه‌ای به وجهۀ خود دارند و برای داشتن جلوۀ موجه با بشار اسد در رقابت هستند.
این پیش فرض مغایر همۀ آن چیزی است که در مورد گروههای افراطی اسلامگرا میدانیم و دیده‌ایم.
القاعده کی دقیقا به دنبال این بوده که چهره ای انسانی از خودش نشان دهد؟ در زمان حملۀ یازده سپتامبر؟ در بمبگذاری ها در عراق؟ داعش مگر در بند این است که خودش را معتدل جلوه بدهد؟ مگر وقتی به فجیع ترین شکل دست به قتل عام میزند آن را مخفی می‌کند؟

از دید من اگر این گروهها دستشان به گاز سارین می‌رسید آن را علیه سربازان یا شهروندان آمریکایی یا در جایی مثل بغداد به کار می‌بردند، یا اینکه حداقل از آن علیه ارتش سوریه استفاده می‌کردند، نه اینکه با آن غیرنظامیان سوری را بکشند بعد آن را بیاندازند گردن اسد. این جور فریبکاری ها بیشتر به رژیمهایی نظیر سوریه و اربابهایش می‌آید. «شیوۀ عمل» یا به اصطلاح گروههای تروریستی اسلامگرا معمولا این نیست که مخفیانه یک کاری بکنند و بعد آن را بیاندازند گردن دیگران.

وقتی آدم کشی می‌کنند با افتخار آن را اعلام می‌کنند. مخفی‌کاری و فرافکنی بیشتر به کار حکومتهایی نظیر سوریه، جمهوری اسلامی و روسیه می‌آید که چهرۀ موجه بین‌المللی برایشان تا حدی حائز اهمیت است.

تاریخچه:
قبل از هر چيزی به گمانم می‌بايست تاريخچه‌ی استفاده از سلاح شيميایی در تحولات سوريه را در نظر گرفت.

در ابتدای جنبش اجتماعی مردم سوريه عليه حکومت اسد، بارها و بارها از سلاح شيميایی استفاده شد.

هر بار هم رژيم آن را حاشا کرد. در آن دوران خانم کلينتون وزير خارجه بود، آقای اوباما رئيس جمهور. دولت امريکا همان زمان از شورای امنيت سازمان ملل اجازه‌ی دخالت را دريافت کرد. دولت اوباما اعلام کرد استفاده از سلاح شيميایی خط قرمز است. روسيه هم پذيرفت.

در همان زمان هيئتی از جانب سازمان ملل به سوريه رفت و همه‌ی تاسيسات شيميایی سوريه را از کار انداخت. از آن زمان تا کنون ديگر خبری از استفاده از سلاح شيميایی شنيده نشد.

تا تغيير رياست جمهوری در امريکا و آقای ترامپ. آقای ترامپ چه در دوران مبارزات انتخاباتی و چه حالا در کاخ سفيد بارها اعلام کرده که اسد گزينه‌ی قابل قبول است و از ماندن او در قدرت حمايت می‌کند. (بر عکس دولت اوباما) از سوی ديگر ترامپ با روسيه‌ی پوتين هماهنگ شده است.

پس اين بار اسد با فراغ بال و با خيال راحت دوباره به تست اجتماعی دست می‌زند و سلاح شيميایی را دوباره به کار می‌گيرد. اين بار هم روسيه و هم حتی امريکا با نرمش بيشتری به قضيه پرداختند و خواهند پرداخت. اسد هم بار ديگر از اين روش استفاده خواهد کرد.

یک حرف دیگر هم راجع به سوریه بزنم و بحث را پایان ببرم.

از نگاه منِ مخالف دیکتاتوریِ حاکم، وقتی در مورد شرکت در انتخابات و اصلاح پذیر بودن جمهوری اسلامی بحث می‌شود، ما میگوییم این نوع رژیم ها غیر قابل اصلاحند، اما بسیاری از دوستان معتقدند راهی جز اصلاحات گام به گام از طریق صندوق رای نیست.

آنها (یعنی اصلاح طلبان و حامیان رژیم) توجیه می کنند که در صورت اعتراض خیابانی حکومت از کشتن بی حد و حصر هیچ اِبایی ندارد و برای بقای خودش حاضر است دست به هر جنایتی بزند. یعنی قبول دارند که جمهوری اسلامی ظرفیت اعمال خشونتی بسیار بیشتر از آنچه که در سال هشتاد و هشت انجام داد را داراست.

این تحلیل از ماهیت جمهوری اسلامی اشتباه نیست، و به همین دلیل هم هست که شخصا فکر می‌کنم انقلاب مردمی در ایران می‌تواند بسیار خونبار باشد.

اما نکتۀ عجیب این است که بسیاری از همین دوستان وقتی بحث به رژیم بشار اسد می‌رسد گزارشهایی را که حاکی از خشونت این حکومت علیه شهروندان سوری است غیر قابل باور و پروپاگاند رسانه‌های غربی می‌دانند.

مثلا می‌گویند منطقی نیست که بشار اسد از سلاح شیمیایی استفاده کند.

در این مواقع لازم است کارهای جمهوری اسلامی را به یاد بیاوریم و بپرسیم مگر وقتی ندا آقا سلطان و دهها نفر دیگر را کشتند، کارشان منطقی بود؟ مگر لازم بود حتما فاجعه کهریزک را به بار بیاورند؟ قتلهای زنجیره ای مگر منطقی بود؟ کشتار شصت و هفت چه؟ نمی‌توانستند به جای اعدام گروهی قربانیان شصت و هفت آنها را در زندان نگه دارند؟ بیش از دویست بهایی را اعدام کردند. کجای این کار منطقی بود؟ گروگانگیری مگر منطقی بود؟

حالا برای بشار اسد، همانند برادر بزرگش (تهران) هیچ کاری منع اخلاقی ندارد، و استفاده از سلاح شیمیایی برای چنین حکومتی هیچ مسئلۀ اخلاقی ندارد. از دید من علتش هم واضح است. با استفاده از سلاح شیمیایی بشار اسد به مخالفانش نشان می‌دهد که از هیچ چیزی ابایی ندارد. درست است که بشار اسد «سکولار» است، ولی درس «النصر بالرعب» (بترسان تا پیروز شوی) را از برادر بزرگترش (رژیم تهران) به خوبی فرا گرفته است.

اما آنهایی که بمب بر سرشان ریخته می‌شود به خوبی می‌دانند چه کسی و به چه علتی بر سرشان بمب می‌ریزد.

اطلاعات بیشتر در مورد