سوءاستفادهی هیتلر از ایدهآلیسم ناموفق یهودیان در دوران جنگ اول جهانی برای اقدام به بدترین نسلکشی جهان
در جنگ جهانی اول، قریب به ۱۰۰۰۰۰ (صدهزار) یهودی آلمانی با افتخار در لباس نظامی به عنوان سرباز، ملوان، خلبان و کارکنان اداری شرکت کردند.
تیم گرادی، آکادمیک، در «میراث مرگبار: یهودیان آلمان و جنگ بزرگ»، ظرافتهای سیاسی جامعهای در سرازیری ویرانی را بررسی میکند.
در جنگ جهانی اول، قریب به ۱۰۰۰۰۰ (صدهزار) یهودی آلمانی با افتخار در لباس نظامی به عنوان سرباز، ملوان، خلبان و کارکنان اداری شرکت کردند. اما به جای آن که عقاید عمومی نسبت به شهروندان یهودی آلمان بهبود یابد، پس از شکست سخت آلمان، بلافاصله برداشتها و خوانشهای یهودیستیز بالا گرفت.
یکی از باورهای عامیانه که آن زمان – بر اساس داستانهای واقعی – دهان به دهان گشت این بود که یهودیان کشور از جنگ سود بردهاند و سرمایه اندوختهاند. علاوه بر آن، شایع بود که یهودیان «تمرد» میکردهاند – اصطلاحی در توصیف کسانی که از زیر بار مسؤولیتهای جنگی در خط اول جبهه شانه خالی میکردهاند.
مخلوطی از پیشداوریها و کلیشههای مؤثر به سرعت مردم ازپاافتادهی جنگ جهانی اول آلمان را راغب کرد که تقصیر تمام بدبختیها را به گردن یک قربانی حاضروآماده بیندازند: یهودیها.
تیم گرادی تاریخدان در کتاب آخر خود «میراث مرگبار: یهودیان آلمان و جنگ بزرگ» میگوید «اگر بخواهیم به روشنی بدانیم نازیها چطور به قدرت رسیدند، میبایست توجه کنیم که وقایع جنگ جهانی اول در ارتقای آنها تأثیر اساسی داشت».
توضیح تصویر: تیم گرادی، نویسندهی کتاب «میراث مرگبار: یهودیان آلمان و جنگ بزرگ»
گرادی میگوید «میراثی که از جنگ اول بجا ماند – مانند جنگی تمامعیار و فرهنگ تخریب – اهمیت عظیم دارند». «اینها تا پس از ۱۹۱۹ و تا جمهوری ویمار، که هرگز به دوران پساجنگ عبور نکرد، هم ادامه یافت. اینگونه بود که نازیها بر بقایای این شکست و این میراث، قدرت خود را بنا کردند».
گرادی میگوید، به این ترتیب، اگرچه تجربههای دوران جنگ یهودیان آلمان «تقریبا شباهت به تجارب دیگر آلمانیها داشت»، بیثباتی و آشوب ناشی از ثروت شماری از یهودیان معتبر، در نهایت نردبان قدرت حزب سوسیال ملیگرا شد.
به وسیلهی چهرهای نظیر آدولف هیتلر، حزب نازی به گفتهی گرادی تبدیل شد «چهرهی مجسم جنگ جهانی اول».
گرادی میگوید «این حزبی بود که انتقام شکست آلمان را میگرفت»، «و بخشی از عملکرد آنها از جنگ جهانی اول، شامل هدف گرفتن یهودیها بود».
توضیح تصویر: آدولف هیتلر، اول از راست، با رفقای جنگی خود در پادگان هنگ شانزدهم پیادهنظام باواریا
جنگ جهانی اول، هنگامی که یهودیان رهبران جامعهی آلمان بودند
گرادی گمان دارد رویکردی هست که، بهحق، مایل نیست تاریخچهی حیات یهودیان در آلمان را از زاویهی آنچه وی «منظر از دست رفته» میخواند، بررسی کند – چه ۱۹۳۳ باشد، چه ۱۹۳۸، یا ۱۹۴۱. با اینحال، این تاریخدان میگوید میبایست فرهنگی که در جنگ جهانی اول، یهودیان و دیگر آلمانیها به شکلگیریاش کمک کردند را ردگیری و شناسایی کرد.
یک گام مهم در مسیر مقصرنمایی یهودیان، افسانهی «خنجر از پشت زدن» است، که ریشه در ۱۹۱۷، و پیرو قطعنامهی صلح مجلس آلمان که خواهان پایان سریع جنگ جهانی اول بود، دارد. سرلشکر هانس فون سیکت شاکی بود که «در خانه «خط اول جبهه» به آلمان «از پشت خنجر زد».
گرادی میگوید «تئوری خنجر از پشت زدن» میراث اساسی جنگ جهانی اول برای نازیها بود.
با اینحال، افسانهی مزبور در واقع هنگامی رواج بسیار پیدا کرد که پل فون هیندنبرگ و اریک لودندورف در مجمع ملی در جمهوری تازهی ویمار، ۱۹۱۹، شهادت دادند.
تاریخدان ما چنین توضیح میدهد که «آنها معتقد بود که کسی به آلمان از پشت خنجر زده است». «و اگرچه از هیچ فرد مشخصی نام نمیبرند، به طور قطع اشاره دارند که برخی از یهودیان در این کار دست داشتهاند».
توضیح تصویر: ژنرال پل فون هیندنبرگ، قیصر ویلهلم دوم، ژنرال هنریخ لودندورف در مقر آلمانها – ژانویه ۱۹۱۷
افسانهی مزبور در سالهای ۱۹۲۰ در دوران جمهوری ویمار بیش از پیش رواج پیدا کرد. در کتاب گرادی اشاره میشود که چگونه در آوریل ۱۹۲۴ تصویری منحوس روی جلد مجلهی آلمانی ساداچ مانچشف، که سردبیری یهودی به نام پل نیکولاس کاسمان داشت، منتشر شد.
تصویر، داسی عظیم بود که از گلوی سربازی با سر بریده بیرون زده بود، و به روشنی به این ذهنیت اشاره میکرد که چگونه درست پای پیروزی، به ارتش آلمان خیانت شده است.
متن کامل را در لینک زیر مطالعه کنید
https://www.timesofisrael.com/how-hitler-used-jews-failed-wwi-era-idealism-to-feed-the-worlds-worst-genocide/