دختر اکبر هاشمی رفسنجانی: با شواهد موجود، مطمئنم که مرگ پدرم، مرگی طبیعی نبوده
فاطمه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی در دومین سالگرد درگذشت پدرش گفته است «من با شواهدی که در این مدت به دست آوردم، مطمئن هستم که مرگ ایشان، مرگی طبیعی نبوده است».
فاطمه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی در دومین سالگرد درگذشت پدرش گفته است «من با شواهدی که در این مدت به دست آوردم، مطمئن هستم که مرگ ایشان، مرگی طبیعی نبوده است».
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری اسبق ایران و رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز ۱۹ دیماه ۱۳۹۵ به هنگام شنا در استخری در مجموعه سعدآباد مرد.
فاطمه هاشمی، فرزند ارشد اکبر هاشمی رفسنجانی، در مصاحبه مفصلی با پایگاه خبری جماران که متن آن روز سهشنبه ۱۱ دی (اول ژانویه) منتشر شده، از جمله گفت که دو ماه پیش از درگذشت پدرش در دیماه سال ۹۵ به او اطلاع داده شده که عدهای قصد ترور اکبر هاشمی رفسنجانی را دارند و افزود: «آبانماه همان سال، دو نفر از آقایانی که ادعا میکردند از بچههای جبهه و جنگ هستند، به دفتر من در دانشگاه آمدند و گفتند که “قصد ترور پدرتان را دارند و این پیغام را به ایشان برسانید”. من این مسأله را در شورای عالی امنیت ملی نیز مطرح کردم.»
فرزند ارشد هاشمی رفسنجانی در مورد وضعیت پرونده مرگ پدرش در شورای عالی امنیت ملی نیز گفت: «من فکر می کنم که آن پرونده را در شورای عالی امنیت ملی بستند و سال گذشته، آخرین باری که آن شورا ما را دعوت کرد، اعلام کرد که این پرونده را میبندد. اما نمیدانم که از ناحیه ریاست جمهوری یا جایی دیگر این پرونده به جریان افتاده یا نه؟».
فاطمه هاشمی همزمان تأکید کرده است که «ولی من با شواهدی که در این مدت به دست آوردم، مطمئن هستم که مرگ ایشان، مرگی طبیعی نبوده است.»
خانم هاشمی در ادامه افزوده است: «البته ما دیگر در جریان نیستیم. تنها یک بحثی را مطرح کردند که رادیواکتیو موجود در بدن ایشان بالای حد مجاز ۱۰ درصد بوده، یعنی هم ادرارشان آلوده بوده هم حولهای که تنشان میکردند آلوده بوده است. در آخر هم گفتند که نمیدانند این رادیواکتیو از کجا آمده و دلیلی هم برایش نداشتند. حتی گفتند بیشتر از این نمیتوانند ادامه دهند.»
فرزند ارشد هاشمی رفسنجانی همچنین با اشاره به اینکه به او گفته شده که در بدن خود او و مادرش نیز رادیواکتیو وجود دارد، با تأکید بر اینکه بیان چنین امری را “رد گم کنی” میداند گفته است: «یعنی مسأله دیگری وجود داشته ولی رادیواکتیو برایشان راحتتر بوده که مطرح کنند. در همین رابطه شاهدیم که خودشان هم در شعارهایشان اعلام کردند.»
دختر هاشمی رفسنجانی سپس با اشاره به تهدید برخی اصلاح طلبان و حامیان مذاکره با آمریکا در قم به “مرگ در استخر” گفت: «تحلیل من این است که این افراد با جسارت تمام میخواستند بگویند ما این کار را انجام میدهیم و ترسی هم از کسی نداریم و خودمان آن را مطرح میکنیم. بالاخره عدهای این پلاکارد ها را از جایی گرفته بودند و در دست داشتند. پس از جایی خبر داشتند که این حرف را زدند. برای آقای روحانی هم نمیدانم که آیا تهدیدی جدی بوده یا تنها به معنای تذکری به ایشان در این زمینه بوده است، اما این تهدید برای پدر من از دو ماه قبل آن حادثه شده بود.»
روز ۲۵ مردادماه گذشته تجمعی از “علما، اساتید و طلاب” در مدرسه فیضیه قم به راه افتاد که شعارها و پلاکارهای آن با حاشیههای زیادی همراه بود. بخشی از این شعارها به مخالفت با دولت روحانی و راهکرد او در حل معضلات کشور از طریق مذاکرات مربوط میشد. یکی از شعارها تهدید تلویحی حسن روحانی به مرگ بود. بر یکی از پلاکاردهای تجمع مزبور، با کنایهای آشکار به نحوه درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی، نوشته شده بود: «ای آنکه مذاکره شعارت / استخر فرح در انتظارت».
فاطمه هاشمی در بخش دیگری از مصاحبه مفصلاش با پایگاه خبری جماران، رفتار و سخنان تیم حفاظت اکبر هاشمی رفسنجانی را نیز مشکوک دانسته و میگوید: «ما چه قبل و چه بعد از فوت آیتالله، از ضد و نقیضهایی که در پاسخهای محافظین ایشان وجود دارد، به نتایجی رسیدیم. اینکه شب اول اعلام شود که از سوی هیچکس جز رئیس تیم نباید توضیحی داده شود و از هرکدام از محافظین که سوالی میپرسیدیم میگفت؛ بروید از رئیس تیم بپرسید، به معنای آن است که یک اتفاق غیرعادی افتاده است.
فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی همچنین با طرح پرسشهای دیگری “طبیعی” بودن مرگ پدرش را زیر سؤال میبرد. او میپرسد: «چرا با ۲۱ دقیقه تاخیر ایشان را به بیمارستان رساندند؟… چرا از پیکر آیتالله نمونهبرداری انجام نشد یا اینکه چرا ایشان در هنگام دفن گواهی فوت نداشت؟ در حالی که طبق قانون خود بیمارستانها، اگر کسی زودتر از ۴۸ ساعت فوت کند باید با یک نمونهبرداری یا کالبدشکافی، دلیل مرگش را مشخص کنند. چرا هیچ آزمایشی در آن زمان از ایشان گرفته نشد؟ همه اینها برای ما جای سوال و ابهام است».
به گفته فاطمه هاشمی: «از هیچکدام از ما نخواستند که این کارها را انجام دهیم یا پیگیری کنیم. من که در آن شرایط حالم اصلاً خوب نبود. البته شاید اگر هم از من میخواستند تا کالبدشکافی انجام شود، قبول نمیکردم. اما نمونهبرداری که دیگر کار دشواری نبود چرا که اندازه یک سوزن است. برای نمونه، ممکن است یک تار مو یا یک تکه کوچک از پوست یا کبد بردارند.»