مدت ها پیش از انقلاب: روسری همیشه در مرکز سیاست های ایران بوده است
کنشگری زنانه بیش از یک قرن است که ادامه دارد و رژیم های تهران یکی پس از دیگری به زنان گفته اند چه چیزهایی را می توانند بپوشند و چه چیزهایی را نباید بپوشند.
کنشگری زنانه بیش از یک قرن است که ادامه دارد و رژیم های تهران یکی پس از دیگری به زنان گفته اند چه چیزهایی را می توانند بپوشند و چه چیزهایی را نباید بپوشند .
گفتگو از طریق اسوشیتد پرس – من و دوستم یک بعدازظهر پیاده در خیابان های تهران راه می رفتیم که یکی از مأموران «پلیس امنیت اخلاقی» که بر رعایت قوانین حجاب در ملاء عام نظارت می کند، به دوستم نزدیک شد. خانم پلیس اول با کشیدن روسری او، به او هشدار داد که موهایش را بپوشاند. بعد به او دستور داد عینک آفتابی اش را بردارد.
خانم با صدایی بلند از دوستم پرسید: «اونجا چی داری؟» و آرایش دور چشمان سبز دوستم را وارسی کرد. آرایشی نداشت. با این وجود نگاه دوست من پر از نفرت بود. خانم پلیس هشدار داد «رعایت کن!»
وقتی راه افتادیم که برویم دوستم ایستاد، برگشت، و به مأمور نگاهی انداخت، روسری اش را دوباره عقب کشید و عینک آفتابی اش را زد. شوهرش با گلایه گفت «زن، یکی از این روزها بازداشتت می کنند، و اگر شانس بیاری تا من برسم به ادارهٔ پلیس و برت دارم، زنده خواهی ماند.»
این مال سی سال پیش است. نظیر این صحنه ها هرروز اتفاق می افتد. از نیمه های سپتامبر ۲۰۲۲ زن جوانی به نام مهسا امیری، به علت آنکه روسری خود را «درست» نبسته بود، دستگیر شد در بازداشت جان خود را از دست داد، در سراسر کشور و حامیان مردم در سراسر جهان، در اعتراض به پلیس امنیت اخلاقی و کل رژیم تظاهرات براه افتاد.
در میان نسل های متعدد مردم سرپیچی های کوچک و بزرگ بی وقفه براه افتاده است. کنشگری زنان، همچنین بازداشت و زندان ایشان تداوم داشته است.
نقش دولت
در فرهنگ ایرانی، در طول تاریخ حجاب اصلی چادر بوده است، مانند شنل بلندی که از سر تا پا را می پوشاند، و پوشنده دو بال آن را از جلو بهم می گیرد.
تصویر: در عکسی از ۲۴ اوت ۲۰۱۷ دو زن ایرانی «چادری»، پوشاکی که از سر تا پا را می پوشاند، در مرکز شهر تهران، ایران، از وسط خیابان می گذرند. (AP Photo/Vahid Salemi)
گروه های اولیه حقوق زنان علیه حجاب اقدامی نکردند، بلکه بجای آن تمرکز خود را بر بالا بردن سن ازدواج، اعطای حقوق بیشتر به زنان در صورت طلاق و حضانت فرزندان، و اجازهٔ تحصیل دختران نهادند. در سال های ۱۹۲۰، همانطور که در کتابی که دربارهٔ جنبش حقوق زنان نوشته ام، برخی شروع کردند به حجاب نیز اشاره کنند.
این حرکتی مخاطره آمیز بود. برای نمونه، وقتی سخن سردبیر یکی از مجلات زنان شهر مشهد در حمایت از برداشتن حجاب و برابری حقوق منتشر شد، خانهٔ سردبیر مجله را غارت کردند و او ناچار شد فرار کند، گرچه از شهرهای دیگر به کار خود ادامه داد.
در حوالی همان زمان، در شهر اصفهان، یکی دیگر از نشریات متعلق به یک فمینیست که حامی برداشتن حجاب بود، به سختی از حملهٔ اوباش جان بدر برد. صدیقه دولت آبادی، روزنامه نگار، در وصیت نامهٔ خود نوشت که هیچ زن باحجاب اجازه ندارد مراسم تدفین او شرکت کند یا سر خاک او برود.
رضا شاه، بنیانگذار سلسلهٔ پهلوی در ۱۹۳۶، ضمن برنامهٔ مدرنیزاسیون ایران، پوشیدن حجاب را نیز ممنوع کرد. بنا به شواهد بسیاری، شمار عظیمی از زنان که بخش اعظم زندگی خود را در حجاب گذرانده بودند با این فرمان به حیرت دچار شدند و به انزوا رفتند. بسیاری از آنها از خانه بیرون نرفتند تا آنکه دولت پوشیدن کلاه و روسری را مجاز کرد.
در ۱۹۴۱، هنگامی که رضا شاه به نفع پسرش محمدرضا شاه وادار به کناره گیری شد، قانون منع حجاب لغو شد و حجاب با قدرت کامل بازگشت. در دوران سلطنت محمدرضا شاه، رعایت حجاب در اماکن عمومی اختیاری شد.
با این وجود، دربارهٔ جنبه های روانشناسی و فرهنگی آن به ندرت گفتگو و بحث شد. یادم می آید در دبیرستان چند همکلاسی داشتم که در مدرسه بی حجاب بودند، اما وقتی اتوبوس به محلهٔ آنها می رسید، پیش از آنکه پیاده شوند، روسری خود را سر می کردند. نام بازی، دودویی بود، دو گونهٔ رفتار اجتماعی.
تصویر در عکسی از ۱۶ فوریهٔ ۱۹۵۰، محمدرضا شاه پهلوی حین سخنرانی گشایش اولین جلسهٔ مجلس سنا، تهران، ایران. (AP Photo, File)
نقش انقلاب
با سرنگونی سلطنت در ۱۹۷۹ و روی کار آمدن دولت اسلامگرا، مسألهٔ حجاب با روشی کینه توزانه بازگشت.
در این مرحله، نه تنها بسیاری از زنان چادر سر می کردند، بلکه نوع دومی از پوشش سر نیز رایج شد: نوعی سرپوش به نام مقنعه که اغلب اوقات سیاه بود و دورتادور سر را می گرفت، و یک کت بلند گشاد که بدن را می پوشاند. در چند دههٔ اخیر اما زنان اجازه یافته اند به جای آن یک روسری سر کنند.
اولین تظاهرات علیه قوانین جدید در ۱۹۷۹ هنگامیکه مقامات دولت اعلام کردند کارکنان ادارات دولتی می بایست حجاب داشته باشند برگزار شد و پنج روز به طول انجامید. حجاب اجباری در ژوئن ۱۹۸۰ به اجرا درآمد و در پی آن زنان با لباس های سیاه، نماد سوگواری در فقدان آزادی خود تظاهرات کردند. تمامی تظاهرات زنان با خشونت روبرو شد.
زنان زیادی بودند که با حجاب اجباری موافق بودند و هنوز هم هستند، و به آنها گفته می شود سنّتی، مذهبی، یا هوادار رژیم. با اینحال، در ایران هرگز نمی توان مواضع مردم را به راحتی از روی همراهی با مرزهای سادهٔ حزبی معین کرد. زنان مسلمان مؤمنی بودند که گرچه خود محجبه بودند اما مخالف حجاب اجباری بودند. از سوی دیگر، مردان و زنانی در جناح چپ بودند که مانعی در روسری و حجاب اجباری نمی دیدند، و می گفتند موضوعات مهم تری در میان است.
در روزهای اول انقلاب، زنان اقلیت های مذهبی که به رسمیت شناخته شده بودند، مانند زرتشتیان، و اقلیت های قومی مسیحی نیز با حجاب اجباری مخالفت کردند. آنها می گفتند حکم دولت مغایر قانون اساسی است که به هر جامعهٔ اقلیت اجازه می دهد مطابق سنت های خود عمل کند. یک گروه کوچک از زنان به جای حجاب، با لباس سنّتی خود در اماکن عمومی ظاهر شدند، اما به آنها دستور داده شد دست بردارند.
در ۱۹۸۵ به همهٔ دختران دبیرستانی متعلق به اقلیت های مذهبی دستور داده شد مقنعه سر کنند و روپوش بپوشند. معلمان به مادران دانش آموزان دختر گفتند موقع تمرین دیکته در خانه، مقنعه سر بچه ها کنند تا گوششان به شنیدن صداهایی که از پشت پارچهٔ مقنعه بم می شود، عادت کند.
تصویر: زنان ایران حین مجادله در تظاهرات برابری حقوق در تهران، ۱۲ مارس ۱۹۷۹. (Richard Tomkins/AP)
حساسیت موضوع حجاب از نظر دولت را بهتر از همه می توان در سخنان روح الله خمینی دید: «اگر انقلاب اسلامی هیچ نتیجهٔ دیگری به جز حجاب زنان نداشته باشد، همین به تنهایی برای انقلاب کافی است.»
عقب راندن
زنان ایران هرگز مطیع نبوده اند. برعکس، در هر فرصت با بکارگیری منطق و خوانش خود از اسلام رژیم را در حالت تدافعی قرار داده اند. چهره های متنفذ دولتی بیش از ۴۰ سال است دربارهٔ جنسیت موعظه می کنند و کنشگری برای حقوق زنان نیز در طول همین مدت دوام داشته است.
آنچه به نظر می آید مسؤولان قادر به فهم آن نشدند آن است که گفتار و کردار خود آنان بود که باعث بیداری زنان شد. هر بار که زنان مسلمان را با زنان غربی مقایسه کرده و گفتند آن زنان در غرب سرکوب می شوند و در اسلام نمی شوند، روشنگری کردند. هر بار که مسؤولان به سرکوب زنان در جامعهٔ ایران اذعان کردند، باعث مطالبه شدند. در یک مورد، زنان هوادار رژیم علیه انعطاف مقررات حجاب مردان تظاهرات کردند، و مسؤولان وادار شدند بگویند که مردان نیز می بایست از مقررات مربوط به لباس و رفتار نجیبانه پیروی کنند.
در ده سال گذشته دو تحول بسیار مهم اتفاق افتاده است. اولی، خیزش شدید سطح آموزش عالی میان زنان و دختران. امروز، اکثریت دانشجویان دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند. با این وجود مشارکت آنها در بازار کار تنها ۱۷٪ است، و بنا به گزارش «شکاف جنسیتی جهانی» ایران از لحاظ برابری جنسیتی و مشارکت اقتصادی در میان ۱۴۶ کشور در ردهٔ ۱۴۳ قرار دارد. سطح توقعات با سطح آموزش بالا می رود؛ توقعات برآورده شده استیصاف و خشم عمیق بر می انگیزد.
دومی، نقش اینترنت و شبکه های اجتماعی است. پژوهش نشان می دهد که در دوران جنبش های بی رهبر، ایندو از ابزار پرقدرت بسیج عمومی هستند. مشکل این است که دولت ها، البته نیروهای امنیتی هم به همین ابزار دسترسی دارند.
این نیروهای تحول برانگیز قدرت زیادی در تحریک نارضایتی دارند و از حجاب بسیار فراتر می روند. تظاهرات کنونی با حجاب آغاز شد اما گسترش یافت و شامل نارضایی های عمیق اقتصادی، مطالبهٔ آزادی، محیط زیست، و دیگر موضوعات شده است.
در گذشته، تظاهرات عظیم سرکوب شدند، از جمله خیزش ۲۰۰۹، که معترضان مدعی بودند محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت، انتخابات را با تقلب برنده شده است. اما علیرغم آنکه اعتراضات کنونی به کجا بکشد، یک نکته مسلم است و آن این که مسألهٔ حجاب به فراموشی سپرده نخواهد شد، و دارای توان بالقوه است که به احساسات ضد رژیم در ایران و کشورهای دامن بزند.
نویسندهٔ این متن استاد علوم سیاسی و مطالعات جنسیت و سکسوالیته در دانشکدهٔ ادبیات، هنر و علوم USC Dornsife است. «گفتگو» از منابع مستقل و ناسودبر انتشار اخبار، تحلیل، و نظریات کارشناسان دانشگاهی است. تمامی مسؤولیت این مقاله به عهدهٔ «گفتگو» است.
https://www.timesofisrael.com/long-before-the-revolution-headcovers-always-took-center-stage-in-irans-politics/