ایرانیان می-باید این فرصت را بقاپند، رژیم را سرنگون کنند
در شرایطی که محور شرّ، که حلقهٔ دست-نشاندگان کشور است تضعیف شده و ناتوانیهایش فاش شده، مردم فرصتی برای جایگزینی دیکتاتوری یافته-اند.
دکتر آوی داویدی سردبیر بخش فارسی تایمز اسرائيل و از پژوهشگران ارشد مرکز پژوهش هوا فضای «الروم» دانشگاه تل آویو، مدرس دورهٔ کارشناسی ارشد آکادمی «اونو» در اسرائیل است.
در ماه گذشته سه تحول مهم فرصتی یگانه خلق کرده تا مردم ایران رژیم اسلامی را به چالش کشیده و سرنگون کنند. این موارد شامل تضعیف اساسی حزب الله، حملهٔ بیسابقهٔ اسرائيل به قلمرو ایران، و غیبت حمایت منطقه-ای از ایران است. بحران رو به وخامت اقتصادی و تنشهای جناحی درون رژیم دشواری اوضاع را افزون کرده و جمهوری اسلامی را در در جبهه-های متعدد در موضعی بویژه آسیب-پذیر قرار داده است.
سیر نزولی نایبان جنگی
رژیم اسلامی به سرعت قدرت نیابتی خود در منطقه که دهه-ها برای ایجاد آن صرف کرده را از دست میدهد. این گروهها دیگر قادر نیستند تهدیدی قابل اعتنا برای کشورهای منطقه باشند و یا در مناقشات با اسرائیل و ایالات متحده، حمایتی قابل اعتنا از ایران بکنند.
اسرائيل توانست در عرض چند هفته بخش بزرگی از رهبری حزب الله و تواناییهای نظامی آن را از میان بردارد. بنا به ارزیابی منابع پیشرو اسرائيلی و بین المللی، حزب الله حدود ۸۰ درصد از تواناییهای موشکی خود را از دست داده، و در جایگاه یک تهدید تروریستی علیه اسرائيل یا هر کشور دیگری از اعتبار ساقط شده است. این سیر سریع نزولی به معنای شکستی سنگین برای ایران است چرا حزب الله در مجادلات منطقه-ای، به ویژه در رابطه با اسرائیل، قوی-ترین نیروی نیابتی ایران بشمار میرفت.
دیگر گروههای دست نشاندهٔ ایران نیز بسیار ناتوان شده-اند. حماس، که هم در عرصهٔ نظامی و هم سیاسی شکست چشمگیری خورده، در جایگاه یک نیروی سازمانی در آستانهٔ سقوط است. جهاد اسلامی فلسطینیان نیز در موقعیت مشابه قرار دارد. تتمهٔ تهدیدی که این گروهها هنوز به میان می-آورند، عمدتاً حول گروگانهای اسرائیلی که در حال حاضر در اختیار دارند، دور میزند.
با توجه به وضعیت حساس اقتصادی و امنیتی منافع در دریای سرخ، گمان نمیرود حوثیهای یمن نیز که هم از سوی اسرائيل و هم از سوی ائتلاف ایالات متحده و بریتانیا هدف گرفته شده-اند قادر باشند در درازمدت فشاری که از غرب و کشورهایی مانند عربستان سعودی و مصر وارد میشود را تاب بیاورند.
نقاط ضعف ایران افشا شد
حملهٔ اخیر اسرائيل در داخل مرزهای ایران پیامی صریح برای رژیم ایران داشت: اسرائيل قادر است هر جایی در ایران را بزند، از تأسیسات هسته-ای گرفته تا نفتی و گازی. گرچه ابعاد کامل آسیب وارده همچنان تصدیق نشده است اما گزارشهای متعدد بر اساس تصاویر ماهواره-ای، تفاسیر کارشناسان، و اطلاعاتی که از منابع معتبر بین المللی درز کرده حاکی است بخش چشمگیری از تواناییهای تک و پاتک ایران از کار افتاده است.
ظاهراً در حملهٔ هوایی بخش بزرگی از سامانه-های دفاع هوایی اس-۳۰۰ که از روسیه خریداری شده است از میان رفته، و توانایی تشخص و رهگیری تهاجمات متخاصم هوایی تقلیل یافته است. همچنین، در بمباران هماهنگی شده به سامانه-های دفاعی سوریه و عراق نیز اسرائيل شبکهٔ دفاعی ایران را دچار تقلیل کرد. علاوه بر آن، اسرائيل با هدف گرفتن تأسیسات پیشرانهٔ سوخت-جامد ایران، توانایی تولید موشکهای بالستیک پیشرفته را مختل کرد، و موضوع دفاعی آن را بیش از پیش تضعیف نمود.
اطلاعات محدودی که اسرائيل از این حمله-ها انتشار داده، حاکی است که مخاطب، رهبری ایران بوده و نه مردم ایران.
به احتمال بسیار ابعاد و پیامدهای حمله اندکی پس از وقوع به اطلاع آیت الله خامنه-ای ولی فقیه ایران رسانده شده، و به عمق تواناییهای اطلاعاتی اسرائيل، نفوذ عملیاتی که چنین حملاتی را ممکن ساخت، و به احتمال آنکه در عملیات مشابه آتی تأسیسات هسته-ای، نفتی، و گازی ایران در معرض حمله واقع شوند، پی برده است.
حمایت محدود کشورهای منطقه از ایران
علیرغم تلاش گستردهٔ عباس عراقچی، وزیر خارجهٔ ایران، کشورهای منطقه در پی حملهٔ هوایی اسرائيل در ۲۶ اکتبر حمایتی محدود از ایران نشان دادند.
واکنشها به اظهارات کلی در محکومیت اسرائیل بر سر نقض قلمرو هوایی ایران و شکایت از زیر پا نهادن تمامیت ارضی کشور محدود بود. واکنش عراق بیش از همه چشمگیر بود زیرا شکایتی علیه اسرائيل به سازمان ملل متحد تسلیم کرد. سوریه اما در همین احوال عمدتاً خاموش ماند.
شاید برخی کارشناسان بگویند تهدید خارجی ممکن است مردم ایران را، چنانکه در جنگ ایران و عراق پیش آمد، به پشتیبانی از رژیم بکشاند. اما شرایط کنونی با آن زمان بسیار تفاوت دارد.
در حالیکه غرض از تهاجم عراق اشغال قلمر ایران بود، اقدام اسرائیل تدافعی، و تنها به هدف تأسیسات نظامی بوده است و حمله-های موشکی هیچ تلفات غیرنظامی ببار نیاورده است. فراتر از این، کارنامهٔ ۴۵ سالهٔ سرکوب، چنانکه در تظاهرات ضد-دولتی سالهای اخیر نظیر خیزش اعتراضی مهسا امینی در فاصلهٔ ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ دیده شد، رژیم ایران را به چهره-ای بسیار نامحبوب بدل کرده است.
نیز، مردم ایران انگیزه-های هسته-ای رژیم را نه با هدف تولید صلح-آمیز انرژی، بلکه برای حفظ بقای خویش در مقابل فشارهای خارجی و داخلی بشمار می-آرند.
مسألهٔ تغییر در ایران
باور عمومی در فرهنگ سیاسی ایران آن است که شاید تغییر اساسی بدون تأیید ایالات متحده و بریتانیا به واقعیت نپیوندد. تغییرات جغراسیاسی اخیر، نظیر جنگ ۷ اکتبر و تحولات متعاقب منطقه-ای چشم-انداز استراتژیک را متغیر کرده است. دولت بعدی ایالات متحده احتمال دارد میان رواداری در برابر تداوم تخاصم ایران، اتحاد آن با روسیه و چین، نقش تزلزل برانگیز آن در خاورمیانه، و یا آغوش گشودن به روی چشم اندازی از یک ایران تازه، و دموکراتیک در راستای نظم جدید منطقه وادار به انتخاب شود.
نیروهای نیابتی ایران در منطقه ضربه-ای سنگین خورده-اند. نقاط ضعف آن در چشم جامعهٔ بین المللی و مردم ایران از پرده به در افتاده است. برای اسرائیل و ائتلاف تحت راهبری ایالات متحده روشن است که هنوز هم مانع اصلی بر سر راه ثبات منطقه رژیم ایران است. مردم ایران با فرصتی بیمانند روبرو شده-اند تا رژیم را اکنون که در موضع ضعف است و هنوز به تواناییهای هسته-ای دست نیافته تا بیش از این خود را استحکام دهد، به چالش بکشند. شرایط برای تغییر آماده است. مردم ایران می-بایست این لحظهٔ گرانبها که برای اقدامی قاطع فراهم شده را از دست ندهند.
متن انگلیسی را در لینک زیر بخوانید
https://blogs.timesofisrael.com/iranians-should-seize-the-moment-to-topple-the-regime/